۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه

با قلم ساموئیل کو کرمانشاهی. موضوع در باره لیبرال دموکراسی نوین

.
با قلم ساموئیل کو کرمانشاهی.
0046720303668
برای تماس با من به این شماره تلفن تماس بگیرید
Email: samuel_ku32@yahoo.se
موضوع مقاله امروز در باره سوسیال لیبرال دموکراسی نوین میباشد و سوسیال لیبرال دموکراسی یک تفکر نوین است که بر این باور است که باید تمامی انسانها از آزادی بیقید شرط برخوردار باشند حق انتخاب را داشته باشند البته ما باید بر خلاف لیبرالدموکراسی و فرق بین سوسیال لیبرال دموکراسی و یعنی لیبرال دموکراسی با سوسیال لیبرال دموکراسی فرق میکند و در این باره توضیح خواهم داد تا آندسته از کسانی که در باره لیبرال دموکراسی میخواهند چیزی بدانند روشنتربشود.
البته تفکر و برنامه و اساسنامه حزب لیبرال دموکرات کردستان هم همین سوسیال لیبرال دموکراسی میباشد.
درتفکر سوسیال لیبرال دموکراسی حق تعیین سرنوشت وجود دارد البته امروز من نوکته به نوکته به آن اشاره خواهم کرد که سوسیال لیبرال دموکراسی بر این باور است که هیچ نهادی نمیتواند قدرت خودرا بر مردم تحمیل کند این مردم و ملیتها هستند که در تصمیم گیری سهیم هستند و خود راه را برای خود انتخاب میکنند و دولت در انجام هر کاری باید اول به آرائی مردم مراجعه کند وبه رائی مردم گوش فرا بدهد بعد دست به آن بزند.
در برنامه سوسیال لیبرال دموکراسی هم تقسیم قدرت وجود دارد و ملیتها و مردم نمایندگان دلخواه خویش را انتخاب میکنند هر نماینده ای که مورد پسند مردم نباشد جای در سیستم نظام سیاسی ندارد و هیچ شهری نمیتواند خط ونشان بکشد برای شهری دیگر هر چه که باشد مردم آن شهر در باره خود تصمیم میگیرند.
و سوسیال لیبرال دموکراسی بر این باور است که زبان مادری هر انسانی هویت او میباشد و باید به هویت همه انسانها احترام گذاشت و هر ملتی برای خود پرچم خود را در مناطق خویش میتوانند داشته باشند و سوسیال لیبرال دموکراسی با این تفکر که یک سیستم فدرال باشد مخالفتی ندارد بلکه ان را به مثابه حق هر انسان میداند که سوسیال لیبرال دموکراسی به حق تعیین سرنوشت ایمان دارد و تقسیم قدرت در میان ملیتها در یک کشور به مثابه برقراری دموکراسی و عدالت میداند سوسیال لیبرال دموکراسی به فرد نگاه نمیکند بلکه به جمع نگاه میکند یعنی حقوق انسانی و جمعی و حتی فردی یکی از اساسیترین تفکرها و اندیشهای سویال لیبرال دموکراسی میباشد و حق تعیین سرنوشت یکی از اساسیترین حقوق و حق طبیعی هر انسانی میباشد که راه را برای خود انتخاب کند در برنامه و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی در یک منطقه این جمعیت آن مناطق هستند تصمیم میگیرند آیا با دولت مرکزی بمانند و یا جدا بشوند هیچکس نمیتواند بر جمعیت یک مناطق قدرت خود را تحمیل کند اگر چنین باشد خلاف سیاست و تفکر سوسیال لیبرال دموکراسی میباشد.
در سیاست و تفکر سوسیال لیبرا دموکراسی تکحزبی و تفکر دیکتاتوری به هیچ عنوان جای ندارد و با چنین تفکری سخت به مقابله میپردازد و چنین تفکری را قویأ رد میکند
بلکه در تفکر و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی همه حزبی و پلورالیسم و مشارکت همه افراد جامعه با هر عقیده و باوری که به ان متعلق باشند است در برنامه سوسیال لیبرال دموکراسی آزادی همه وجود دارد آزادیهای فردی آزادیهای جمعی آزادیهای اساسی آزادی مطبوعات آزادی بیان از هر نوع آزادی مولتیمیدیا و آزادیهای ملی آزادیهای ملیتی یا قومی و بررخورداری تمامی انسانها از یک حقوق متساوی و برابر در همه زمینها و آزادی زنان و برابری زنان با مردان در همه زمینها زن و مرد از یک حقوق برخوردار هستند.
سوسیال لیبرال دموکراسی یعنی آزادی واقعی و هر انسانی دارای حیثیت و کرامت است هیچ کسی این حق را ندارد حیثیت و کرامت کسی دیگر را زیر سئوال به برد و در تفکر سوسیال لیبرال دموکراسی تفتیش عقائید به هر طوری که باشد ممنوع است و جرمش سنگین خواهد بود و یا اگر کسی بخواهد عقیده خود را بر کسی دیگر تحمیل کند این خلاف قانون سوسیال لیبرال دموکراسی میباشد و آن کسی که بخواهد دست به چنین کاری بزند مورد محاکمه و احتمال دارد جریمی سنگینی به فرد مقابل به پردازد.
در اندیشه و تفکر سوسیال لیبرال دموکراسی مذهب را به هیچ عنوان به رسمیت نمیشناسد و تبعیض میان مذاهب گوناگون را مردود میشمارد و رد میکند و به هیچ عنوان نهادهای مذهبی از حق و حقوق دولتی برخوردار نخواهند بود.
در برنامه و تفکر سوسیال لیبرال دموکراسی آمده است که اگر کسی بخواهد دختر خود را با زور به شوهر بدهد بدون رضایت خود دختر آن را جرم میداند و پدر و مادر دختر طبق قوانین برابری و آزادیهای فردی مورد محاکمه قرار میگیرند چرا چون در برنامه و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی آمده است که هر فردی که به سن 17 الی 18 سالگی رسید حق انتخاب دارد و هیچ کسی این حق را ندارد خط و نشان برای آنها بکشد هر انسانی که به سن 18 سالگی رسید او راه را برای خویش انتخاب میکند و همسر گیری یکی از آزادیهای انتخاب کردن است و سوسیال لیبرال دموکراسی بر این باور است که زن حق دارد همسر را برای خود انتخاب کند و اگر به دلش نبود ازش جدا بشود و دختران و پسران هم خود همسر آینده خویش را انتخاب میکنند پدر و یا مادر و یا عمو به هیچ عنوان این حق را ندارند در امور جوانان 18 ساله دخالت کنند اگر هم دخالت کنند خلاف قانون است و بر اساس آزادیهای فردی جریمه میشوند.
سوسیال لیبرال دموکراسی و سیستم آموزش و پرورش.
در تفکر و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی آمده است که باید سیستم آموزش و پرورش دور از هر گونه تفکر مذهبی باشد و باید سیستم آموزش و پرورش بر اساس ستانداردهای بین المللی باشد و کشش به عمل آوریم که کودکان خود را انسانگرا به بار آوریم و برای سلامتی جامعه گام برداریم همین اگر ما یک سیستم درست و بر اساس ستانداردهای بین المللی یعنی سیستم آموزش و پرورش داشته باشیم جامعه ما سالم به بار می آید.
در سیاست و تفکر سویال لیبرال دموکراسی آمده است هر کسی بخواهد علیه دختر فلان کس بخاطر روابط عاشقانه تبلیغات کند جرم محسوب میشود و باید بر اساس زمان و حال باید تبلیغات کننده 128 هزار دلار به کسی به پردازد که علیه اش تبلیغات نموده است به اضافه زندان بین 6 تا 12 ماه زندان دارد اگر کسی بخواهد برای بی حرمت کردن یک دختر دست به تبلیغات بزنند که یعنی آن دختر روابط به قول کوردلان مذهبی نا مشروع داشته است جرم محسوب میشود.
در برنامه و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی آمده است که هیچ کس این حق را ندارد علیه دیگری دست به تبلیغات بزند اگر چنانچه دست به چنین تبلیغاتی زد جرم محسوب میشود بر اساس آزادیهای فردی و فرد تبلیغات کنند جریمه میشود و یا زندانی میشوداگر دست به چنین کار احمقانه ای بزند که علیه کسی تبلغیات کند در سیاست و تفکر سوسیال لیبرال دموکراسی آمده است آن کسانی که علیه دیگران دست به تبلیغات میزنند این را به مثابه دخالت در امور شخصی محسوب میشود و جرم است و فرد تبلیغات کننده در مرحله ای اول جریمه میشوند اگر بار دیگر دست به چنین کاری زد زندانی میشود هیچ کس این حق را ندارد در امور شخصی هیچ کسی دخال کنند اگر چنانچه کسانی بخواهند علیه دیگران دست به تبلیغات بزنند این به مثابه ی ترور شخصیت میباشد و فرد تبلیغات کننده مورد کیفر قرار میگیرد و مجازات دارد و ترور شخصیت تحت هر عنوان که باشد ممنوع است.
اگر کسی آمد و گفت من دختر فلان کسی را دیده ام با پسر فلان کسی بوده است این هم ترور شخصیت محسوب میشود و جرم است و ترور شخصیت علیه زنان جرمش خیلی سنگین است و زندان به اضافه جریمه نقدی جریمه ای که فرد توان پرداختنش را نداشته باشد.
در تفکر و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی آمده است که آزادی اقتصادی و بازار آزاد وجود دارد لاکن با بازار آزاد و اقتصادآزاد لیبرال دموکراسی فرق میکند در برنامه سوسیال لیبرال دموکراسی هر شرکتی که در کشور فعالیت کند باید مالیات بپردازند این مالیات شامل کارگران و تمامی کسانی که در کشور کار میکنند میشود این در صدی که بعنوان مالیات پرداخته میشود به خزانه ی دولت میرود در آنجا به خزانه اداره اجتماعی میرود این پول برای کمک به افراد بیکار افرادی که توان کار کردن را ندارند و پناهندگانی که به کشور پناه می اورند بعنوان کمک هزینه اجتماعی در بین این افراد توضیح میشودو تمامی افرادی که کار میکنند در کشور در صدی از حقوق ماهانه خود را به عنوان مالیات به دولت میپردازند این خودش قانون است حتی افراد بازنشسته شده هم شامل میشود و باید انها هم در صدی از حقوق ماهانه خود را به دولت به پردازند این مالیات شامل همه میشود از ریئس جمهور گرفته تا وزیر و افراد دیگر باید مالیات را به پردازند اگر کسی که فقط حقوق ماهانه اش فقط همان حقوقی باشد که ستاندارد زندگی او است شامل مالیات نمیشود چرا چون در برنامه و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی آمده است که باید از همه جوانب زندگی فرد را بررسی کرد کرایه خانه معاش ماهانه فرد خوراک و غذا لباس دکتر رفتن اینها را باید در نظر گرفت و اگر فرد بیشتر از این را داشته باشد ماهانه میتواند مالیات بدهد البته صاحب کارش این گزارش را برای دولت ارسال میکند که این فرد توان پرداختن مالیات دارد یا خیر و بر اساس گزارش کارفرما دولت مسائل را بررسی میکند.
کمک هزینه اجتماعی در همه کشورهای اروپای وجود دارد و برای هر فرد در کشور برای زیستن امرارمعاش تعیین شده است و دولت بودجه این افرادرا سالانه تعیین میکند
یعنی هر انسان باید زندگی ستانداردی را داشته باشد این هم یکی از مهمترین تفکرها و سیاستهای سویال لیبرال دموکراسی میباشد و دولت مسئول است که باید زندگی مردمش و ملتش را به درجه اعلا برساند که فقر در کشور وجود نداشته باشد کسانی که آلکلیست میشوند و نمیتوانند پول کرایه خانه را بدهند دولت مسئول است جای زیستن برای انها بر اساس ستاداردهای بین المللی تعیین کند ولوازم زندگی انها هم فراهم کند.
در برنامه و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی آمده است که تمامی افراد جامعه حق بیمه دارند و هنگام رفتن به دکتر در صدی میپردازند بقیی آن دولت میپردازد.
کودکان و آموزش و پرورش و همه چیز باید برای کودکان زیر 17 سال رایگان باشد.
در برنامه و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی آمده است باید کودکان از خدمات رایگان تا رسیدن به سن 17 سالگی برخوردار باشند حتی این خدمات شامل سفر رایگان و اتوبوسهای مجانی برای جوانان زیر 17 سال باشد غذا خوردن رایگان در مدارس سفر رایگان کتابها و قلم و حتی انترنت رایگان در مدارس برای کودکان زیر 17 سال و کم شدن هزینه سفر برای افراد زیر 27 سال این تفکر و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی میباشد و نباید به هیچ عنوان هیچ مانعی وجود داشته باشد در جلو جوانان از نظر عاشقی کردن میان دختران و پسران یک حق طبیعی هر انسان است و هیچکس نمیتواند این حق را از انها بگیرد درس مذهبی تحت هر عنوان برای افراد زیر 18 ممنوع میباشد بالای 18 خود راه را برای خود انتخاب میکند.
کتک کاری یا تنبی بدنی کودکان تحت هر عنوان که باشد ممنوع است و اگر چنانچه کسی بخواهد کودک خود را کتک کاری کند این جرم محسوب میشود و فرد را زندانی میشود و کودک را از آن خانواده گرفته میشود و به کسانی تحویل داده میشود که بچه ندارند و باید آن کسانی که کودک را تحویل میگیرند با دولت و اداره اجتماعی قرار داد به بندند که نباید این کودک به هیچ عنوان آزار و یا اذیت بشود اگر چنانچه کودک آمد و از خانواده شکایت کرد که اذیتش کرده اند آن خانواده جریمه میشوند و به اضافی زندان.
دخالت افراد مذهبی در امور سیاست تحت هر عنوان که باشد ممنوع میباشد روحانیون به هیچ عنوان این حق را ندارند درامور سیاست دخالت کنند.
در برنامه و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی همه کس از یک حقوق متساوی برخوردار خواهد بود و ما در این فکر هستیم که در این قرن و این عصر لزومی نمیبینیم که بر روی مساجدها بلندگو وجود داشته باشد فقط برای آن کسانی میتوانند اذان خواند که در مسجد هستند و نباید صدای اذان به خارج از مسجد برسد برای اینکه صدای ملاها آرامش مردم را بر هم میزنند رعایت آرامش مردم در اولویت ما قرار دارد.
در تفکر و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی در آینده اجازه ساخت مسجد به هیچ عنوان داده نیمشود بلکه آن پولی که قرار است خرج ساخت مسجد بشود یک بیمارستان با ان پول ساخته میشود و یا مدرسه برای پیش برد جوانان و ساخت مدارس بیشتر و رفاه در جامعه در اولویت ما قرار دارد.
در هر یک شهر بر حسب جمعیت ان شهر 2 الی 3 مسجد کافی است بقیه تبدیل به بیمارستان و یا اداره دولتی و یا بخشی از مساجد را که تعدادشان خیلی زیاد است در کشور برای افراد بیخانمان اختصاص داده میشود.
ما نیمخواهیم پول و ثروت مردم خرج چنین چیزهای احمقانه ای بشود که هیچ سودی برای مردم ندارد بلکه مردم و جوانان توسط همین اماکن شستشویی مغزی داده میشوند و تبدیل به یک جانور انسانکش میشوند.
و اذان خواندن در مله عام ممنوع میشود هر کسی که دوست داشت به مسجد میرود و نماز خود را میخواند ما در عصر پیشرفت و تکنولوژی هستیم نیازی نیمدانیم که در مساجدها اذان خوانده بشود.
اگر چنانچه یک روحانی مذهبی بخواهد کسی را علیه کسی دیگر تحریک کند این جرم محسوب میشود و جریمه و زندانی میشود هیچ کسی این حق را ندارد عقیده و یا باورهای خود را بر کسی دیگر تحمیل کند این جرم محسوب میشود.
امروز ساعت هست و هر کسی میداند چه وقت اذان است و یا وقت نماز خواندن را میداند و نیازی نیست که ملاها آرامش مردم را برهم بزنند و دست به خواندن اذان در مله عام بزنند این هم بر اساس قانون و از زاویه ی روانشناسی اذان خواندن ممنوع میشود.
افراد مذهبی که به آزادی دیگران حمله کنند بلافصله فرد مذهبی را به پیش روانشناس برده و بعدأ به تیمارستان برده میشود در بعنوان افراد روانی با انها برخورد میشود.
مذهب هیچ معنا و مفهومی ندارد برای ما.
حجاب و آزادی پوشش در برنامه و سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی و برابری زنان با مردان.
در باره ترز پوشش جوانان و بخصوص پوشش دختران و پسران ازادی مطلق دارند هیچ کسی به هیچ عنوان این حق را ندارد در مورد ترز پوشش دختران و پسران از آنها ایراد بگیرد هر کسی که بخواهد از ترز پوشش دختران و پسران ایراد بگیرد این به مثابه دخالت در امور شخصی دختران و پسران میباشد و ممنوع است دختران و پسران در ترز پوشش آزاد هستند حتی بستگان خویش هم این حق را ندارند از آنها ایراد بگیرند در باره پوشش.
در سیاست و تفکر سوسیال لیبرال دموکراسی به هیچ عنوان بین زن و مرد هیچ فرقی وجود ندارد و زن و مرد هر دو را ترازوی جامعه میدانیم در دید سوسیال لیبرال دموکراسی انسان میبینیم و بس چیزی بنام زن و مرد و یا تفرقه را مردود میشماریم.
زنان ازاد هستند که در تمامی گذینشهای سیاسی دخالت کنند و انتخاب کنند و انتخاب شوند مسائیلی چون سفر زنان و رفت و آمد زنان این حق را دارند بدون اجازه دیگری سفر کنند و به مسافرت بروند.
مشارکت زنان برابر با مردان در سیستم نظام سیاسی به طور متساوی و برابر شرکت زنان در پست وزارتخانه ها باید در تمامی امور سیاست و چه کار و تمامی امور سیاست و محیط کاری مشارکت زنان با مردان برابر باشد و تقسیم پست وزارتخانه ها بین زنان و مردان حقوق ماهانه زنان با مردان باید برابر باشد در همه زمینه ها چه از زمینه سیاسی و زمینه کارگری باید زنان با مردان از یک حقوق و یک دست مزد برخوردار باشند نباید به هیچ عنوان در میان زنان و مردان فرق وجود داشته باشد اگر چنانچه شرکتی و یا کسانی بخواهند بین زنان و مردان فرق قائل بشوند این جرم محسوب میشود و جرمش خیلی سنگین خواهد بود باید مشارکت زنان با مردان 50% 50% باشد 50% درصد مردان و 50% در صد زنان در امور مملکت شرکت کنند.
برای این کار یک هیئت برای بررسی مشارکت زنان سازماندهی میشود هر 2 هفته یکبار به شرکتها و سازمانهای سیاسی کشور بازدید به عمل می آورند اگر مشارکت زنان با مردان برابر نباشد مسببین این اعمال محاکمه میشوند که جلوگیری از مشارکت زنان میکنند و آن کسانی که از زنان جلوگیری به عمل می آورند که در امور سیاست و کارهای کشور برابر با مردان مشارکت نکند جریمه میشود و زندانی و از کارهای دولتی محروم میشود.
و باید زنان از نظر اقتصادی استقلال کامل را داشته باشند به همین خاطر است که مشارکت زنان برابر با مردان دیگر سئوالی باقی نمیگذارد برای وابستگی اقتصادی زنان به مردان.
زنان این حق را دارند و از سوی دولت حمایت مطلق میشوند اگر مردی بخواهد زنش را از کاری باز دارد برای مثال از کارهای دولتی یک سازمان سراسری برای حمایت از زنان تشکیل میشود که این سازمان مسئولیت دارد تلفنهای همراه و مجانی در اختیار زنانی قرار بدهد که از سوی مردان کور مورد اذیت و آزار قرار میگیرند و زن آزاری تحت هر عنوان که باشد ممنوع و جرمش سنگین است و بکار بردن کلمه ضعیفه از سوی مردان مذهبی ممنوع است و هر کسی چنین کلماتی توهین آمیز را به کار به برد زندانی و جریمه میشود و برای مداوا چند روزی پیش روانشناس میماند این کلمات ممنوع است هیچ کس به هیچ عنوان این حق را ندارد به زن بگوئید ضعیفه هر کسی چنین کلماتی به کار به برد اومجرم شناخته میشود و دادگاهی میشود.
تشکیل دادگاه ویژه زنان برای بررسی حق و حقوق خویش.
در امور کاری هم باید اگر یک مرد وجود داشته باشد باید یک زن هم وجود داشته باشد یعنی نباید حضور مردان از حضور زنان بیشتر باشد اگر چنین باشد خلاف قوانین و برنامه سوسیال لیبرال دموکراسی میباشد.
اجرای صحیح سوسیال لیبرال دموکراسی درآیند ه کشور اولین حقی که حکومت استبداد را سرنگون و برکنار شد رأی و خواست مردم است وقتیکه حاکمیت استبداد اینقدربه امید و ایمان خیانت و سرکوب و خفقان را کرد بگذارید نسل ما جبران کند و بگذارید مردم بدانند که مسیری خلاف آن مسیر وجود دارد و بعد از آن وقت مردم با رأی خود آزادی و استقلال خود انتخاب نمائید و نمایندگان واقعی و دوستان مردم برای خود و برای امنیت و حاکمیت ملی و مردمی خود انتخاب نماینده به اراده خویش یعنی اراده مردم. اما در پیرامون آینده برای استقرار یک سیستم سوسیال لیبرال دموکراسی که حقوق همه در آن تضمین شده باشد. تأکید بر اینکه و با استناد به برنامه دولت جمهوری سوسیال لیبرال دموکراسی آزادی عقیده و بیان و منع هر گونه سانسور و تفتیش عقائید آزادی کامل مطبوعات احزاب و اجتماعات و جمعیتهای سیاسی نیز اتحادیه ها انجمنها شوراها و سندیکاهای مختلف. در قوانین سوسیال لیبرال دموکراسی تفتیش عقائید تحت هر عنوان ممنوع است. دولت جمهوری سوسیال لیبرال دموکراتیک فدرال ایران آینده ضمن احترام به همه ادیان و مذاهب گوناگون در جامعه و هیچ دین و مذهبی را به هیچ عنوان به رسمیت نمی شناسد و به هیچ عنوان امتیاز ویژه ای به آنان نمی دهد و تبعیض در میان پیروان ادیان و مذاهب گوناگون را مردود میشمارد و در مورد دولت جمهوری سوسیال لیبرال دموکراتیک فدرال ایران آینده در مورد موضع دولت در قبال مسایلی مانند حجاب و ورزش زنان و شرکت آنها در موارد امور هنری و درباره طرحهای در مورد حقوق زنان و برابر با مردان از جمله حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در همه گذینشهای سیاسی واجتماعی حق اشتغال و انتخاب آزادانه هر شغل و حق تصدی هر مقام و حق فعالیت سیاسی و اجتماعی آزادانه و رفت و آمد و مسافرت بدون نیاز به اجازه دیگری و حق انتخاب آزادانه پوشش حق استفاده بدون تبعیض از کلیه امکانات آموزشی و تحصیلی و ورزشی و هنری حق شرکت در تمامی مسابقات ورزشی و فعالیتهای هنری زن حق دارد همسرش برای خود انتخاب کند و ازش جدا بشود حق دارد انتخاب کند و انتخاب شود.
در مورد حقوق زنان اولأ هیچ مردی نمی تواند بدون زن زندگی آسوده ای داشته باشد و بدون زن زندگی کند و هیچ زنی نمی تواند بدون مرد زندگی آسوده ای داشته باشد(اما زنانی هستند که همجنسباز هستند آنها هم حق آزادانه از خدمات و کار بدون هرگونه تبعیضی هر نوع تبعیضی علیه آنها تحت هر عنوان ممنوع است) زن و مرد هر دو ترازوی اجتماع هستند و هر دو هیچ فرقی با هم ندارند و هیچ کدام از آنها با هم فرقی ندارند. سوسیال لیبرال دموکراسی یک درمان است برای طبقات مخلف در جامعه. در دولت جمهوری سوسیال لیبرال دموکراتیک فدرال آینده ایران در میان ملیتها و اقوام ایران یک نوع تقسیم قدرت میشود در آن هنگام من و دیگران میتوانند به ایرانی بودنشان افتخار کنند و اتحاد آرزومندانه میان اقوام و ملیتهای مختلف درزیر پرچم سوسیال لیبرال دموکراتیک فدرال میسر است . تقسیم قدرت میان ملیتهای ایران و حکومتهای محلی باید اداره امور بدست خود دولت محلی باشد ارتش از مردم دولت محلی تشکیل میشود فقط برای یک ضرورت لازم ارتش از ملیتهای مختلف میتواند وارد قلمرو دولت محلی بشود آن هم با درخواست سران و ریئس دولت محلی .
در برنامه و پروکرام سوسیال لیبرال دموکراسی ازدواج دختران زیر 18 سال ممنوع میباشد اختلاف سنی در هنگام ازدواج باز ممنوع میباشد باید سن دختر و پسر بیشتر از 2 الی 3 سال اختلاف نباشد اگر بیشتر باشد و هردو رضایت داشته باشند این هم ممنوع نیست اما اگر کسی بخواهد و دختر خود را به شیخ فلان به عنوان ازدواج بدهد ممنوع میباشد و جرم محسوب میشود.
سوسیال لیبرال دموکراسی انسان را با یک چشم میبیند و کدخدا فلان و شیخ فلان در دیده سوسیال لیبرال دموکراسی هیچ اعتباری ندارد بلکه هر انسانی که با توان باشد او مهم است خوا او فرزند یک فرد کارگر و از یک خانواده فقیری باشد و خوا او از یک خانواده ثروتمندی باشد در دید ما هیچ فرقی ندارد ما خان و خان آقا را رد میکنیم ما همه با یک دید نگاه میکنیم و انسان میبینیم و بس.
فرق لیبرال دموکراسی با سوسیال لیبرال دموکراسی این است که لیبرال دموکراسی میتواند یک سیستم سرمایداری داشته باشد اما در سیستم سوسیال لیبرال دموکراسی چنین تفکری رد میشود و بیشتر بر رعایت حقوق بشر و عدالت اجتماعی تأکید شده است در سیستم لیبرال دموکراسی مالکیت خصوصی وجود دارد بازار اقتصادی ازاد است خیلی از شرکتها میتوانند از مالیات معاف باشند اما در سیستم سوسیال لیبرال دموکراسی چنین نیست بلکه باید همه شرکتها به طور متساوی مالیات را به پردازند و بر خلاف بازار آزادی اقتصادی اقتصاد تا حدی زیر چشم دولت خواهد بود در سیاست سوسیال لیبرال دموکراسی.
البته سیستم سوسیال لیبرال دموکراسی یک تفکر است که با سیستم جهانی امروزی همخوانی دارد اما تفکر سیستم لیبرال دموکراسی یک مذهبی میتواند لیبرال دموکرات باشد اما در سیستم سوسیال لیبرال دموکراسی یک مذهبی نمیتواند سوسیال لیبرال دموکرات باشد چرا چون سوسیال لیبرال دموکراسی مذهب را در اساس رد میکند و نفی میکند و در اینجا سوسیال لیبرال دموکراسی با لیبرال دکوراسی خیلی فرق میکند.
ما نه راستگرا هستیم و نه چپگرا اما در بین ما میتواند یک فرد راستگرا اما معتدل هم باشد و باز میتواند یک چپگرای رادیکال هم باشد سیستم و تفکر سوسیال لیبرال دموکراسی یک تفکر حقوقی میباشد که برای برابری میان انسانها درست شده است و یا پایه ریزی شده است.
ما نمی گویم باید مذهب نابود بشود ما میگویم مذهب حق دخالت در امور سیاست تحت هیچ عنوان ندارد و این حق را هم ندارد کودکان را به مساجدها بکشانند اگر مذهبیون بخواهند کودکان را به مسجد برای شستشوی مغزی به برند این جرم محسوب میشود و افرادی که دست به چنین کاری بزنند زندانی و جریمه میشوند درس و آموزش مذهبی برای افراد زیر 18 سال تحت هر عنوان که باشد ممنوع است و اگر یک ملا و یک روحانی بخواهد با دزدی دست به چنین کاری بزند سخت با او از نظر قانونی برخورد میشود.
زوج تعددی تحت هر عنوان که باشد ممنوع است هیچ کس به هیچ عنوان این حق را ندارد 2 تا زن را داشته باشد اگر کسی بخواهد 2 تا زن را داشته باشد سخت با او برخورد میشود و این کار جرم محسوب میشود.
ما خواستار یک آموزش و پرورش سالم و سهیم هستیم که ستطح اگاهی مردم به درجه اعلا برسانیم روشنبینی در کشور و بین مردم خود به پیش به بریم ما باید در باره هر رویدادی دست به تحقیقات بزنیم و اگر رویدادی به وقوع پیوست نگوئیم این کار خدا است باید در باره آن رویداد دست به تحقیق و پژهش بزنیم .
سلام بر انسانیت زند باد برابری و یکسانی
سلام بر روح و روان پاک شهدای راه انسان و انسانیت.
سلام بر روح و روان پاک شهدای کرد و کردستان.
ساموئیل کو 6/10/2008
شماره تلفن 0046720303668
ایمیل samuel_ku32@yahoo.se
اگر هر کسی سئوالی و یا میخواهد بداند میتواند با من تماس بگیرد
من در خدمت هستم.
این مقالات ادامه دارد این بخش اولش میباشد و در حدود 12 بخش میباشد و به صورت کتاب چاپ میشود علاقمندان میتوانند با خریدن این کتاب با من تماس بگیرند البته بخشهای دیگرش بر روی انترنت منتشر نمیشود.
/////////////////////////////////////////
سخنی در باره ی لیبرالیسم
حكومت لیبرال باید مبتنی بر رضایت و خواست حكومت شوندگان باشد. لیبرالیسم، برای حمایت از حقوق افراد و اقلیت ها، اهمیت بسیاری برای محدود كردن قدرت حكومت قائل است.
۲ ۱

لیبرالیسم از كلمه لیبرال به معنای آزادی و آزادیخواه گرفته شده و به آن جهان بینی جامعه شناسانه و ایدئولوژی سیاسی گفته می شود كه فرد در مركزیت آن قراردارد. لیبرالیسم به دو وجه اساسی از آزادی ممتاز است :

۱) آزادی از فشار و اختناق

۲) آزادی انتخاب.

آزادی از فشار و اختناق در معنای سیاسی آن به معنای حق داشتن فعالیت آزاد سیاسی رها از تهدید ، ترور و .هرگونه فشار ، شكنجه و سانسور است..

آزادی انتخاب نظر دارد به اینكه انسان ها حق دارند شغل خود ، محل زندگی خود و سرگرمی اوقات فراغت خود را آزادانه انتخاب كنند، برای نمونه مصرف كنندگان حق دارند كه آزادانه كالا و خدمات مورد نظر خود را انتخاب كرده و یا موسسه و شركت دلخواه خود را تاسیس نمایند.

این مكتب برخاسته از آبشخورهای رنسانس ؛ انسان دوستی (اومانیسم) ، تجربه گرایی ، عقل گرایی و ناگزیر اصلاح دین بوده و به ویژه به آرمان های بنیادینی چون اصالت و خودمختاری فرد و برابری تاكید دارد. هواداران دموكراسی لیبرال از كثرت گرایی و نهاد های مدنی به عنوان پایه و اساس دموكراسی دفاع كرده اند.

حكومت لیبرال باید مبتنی بر رضایت و خواست حكومت شوندگان باشد. لیبرالیسم، برای حمایت از حقوق افراد و اقلیت ها، اهمیت بسیاری برای محدود كردن قدرت حكومت قائل است. این محدودیت ها حقوقی اند كه به نامهای مختلفی مشهورند، «آزادی های مدنی» و «حقوق فطری طبیعی» و «حقوق بشر» و طبق اعلامیه ی استقلال امریكا عبارت اند از: «حق زندگی و آزادی و تعقیب سعادت» و طبق اعلامیه ی حقوق بشر در انقلاب كبیر فرانسه عبارت اند از: «حق آزادی و مالكیت و امنیت و مقاومت در برابر ظلم». این حقوق نقض نشدنی و سلب نشدنی و جهانی اند. همه ی اعمال حكومت نسبت به فرد شهروند باید برابر با روند قانون باشد و چنانچه این روند نقض شود، قوه ی مستقل قضاییه باید مانع از آن شود.

تاكید بر اصول لیبرالیسم از آن رو اهمیت دارد كه لیبرالیسم در غرب با قدرت دینی۱ كلیسا و استبداد سلطنتی در افتاد و اصول نخستین آنرا ازجمله تفكیك قوا، جامعه ی مدنی ، نظارت مردم ، اولویت آزادی فردی بر عدالت اجتماعی ، تمایز حوزه های عمومی و خصوصی ، تساهل نسبت به عقیده و اندیشه دیگران تشكیل می دهد.

نگرش فلسفی لیبرالیسم بر سه زمینه اصلی استوار است:

۱) فردگرایی

لیبرالیسم تعهد عمیق و اهمیت والایی برای به فرد و فردگرایی دارد. اما خود فردگرایی هم چهارپایه دارد:

الف) اولویت فرد، لیبرال ها معتقدند كه آنچه در ارزیابی های سیاسی و اجتماعی به حساب می آید، فرد است. سرنوشت فرهنگ، ملت و زبان همیشه نسبت به سرنوشت فرد در درجه دوم اهمیت است. بالاترین ارزش مربوط به چگونگی زندگی مردان و زنان است. كه همان اهل مكتب «فایده نگری» باشند انسان محور اصلی است و هرگز نباید از او برای رسیدن به هدفهای وسیع تر خواه اجتماعی، خواه سیاسی و خواه اقتصادی به عنوان ابزار استفاده كرد.

۲) آزادی و اختیار افراد

لیبرال ها می گویند فرد باید در گزینش هدف و اداره زندگیش آزاد و مختار باشد.

۳) برابری افراد

برابری افراد نه در معنای اقتصادی آن بلكه بر مبنای ارزش ذاتی و اساسی یكایك انسان ها به گونه ای كه به طور مساوی در طراحی و عملكرد نهادهای جامعه سهیم باشند. باید به همه كس كه زندگیش را به دلخواه صلاحدید و سلیقه خودش اداره كند، احترام برابر گذاشت.

۴) خرد فردی

آزادی اندیشه و بیان و عقیده و مذهب كافی نیست، بلكه قواعد و نهادهای سیاسی و اجتماعی باید در پیشگاه خرد فردی قابل توجیه باشند. هر كس جرات كند با مغز خود بیندیشد و در دادگاه خرد خویش، هنگامی كه سیاست یا نهادی را مورد محاكمه قرار می دهد، بتواند آن را تصویب و تأیید كند. این اصل، مهمترین اصل لیبرالیسم و به معنای اعتماد به خرد و توانایی انسان و اصل خود مختاری فرد كه هیچ قیمومیتی را برنمی تابد از عصر روشنگری به یادگار مانده است .

به باور من اصول لیبرالیسم گر چه در هر كشوری فرایند ویژه ی خود را داشته با این حال جهانشمول است ، به ویژه آنكه لیبرالیسم پس از جنگ دوم جهانی در مقابل فاشیسم و نازیسم پیروز شد و در مقابل بلوك مدعی سوسیالیسم نیز سر بلند بیرون آمد و در حقیقت سال ۱۹۸۹ نه تنها فروپاشی شوروی بلكه پیروزی جان لاك بر كارل ماركس بود . به یاد بیاوریم كه آرمان لیبرالیسم كشورهایی چون هند ، ژاپن را كه از نظر فرهنگی به ایران نزدیك هستند و كشورهایی به شدت سنتی محسوب می شدند امروز در زمره كشورهای دموكرات درآورده است و كشورهایی دیگر از جمله كره جنوبی و مالزی و اندونزی در حال پیوستن به این خانواده اند. انقلاب مشروطیت با خواست برچیدن بساط استبداد و استقرار حكومت قانون مصوب مجلس شورای ملی به لیبرالیسم نظر داشت.

لیبرالیسم تا كنون در سه شكل پدیدار شده است:

۱) لیبرالیسم كلاسیك

۲) لیبرالیسم اجتماعی(سوسیال لیبرالیسم)

۳) نئو لیبرالیسم

● لیبرالیسم كلاسیك

از سده ی هفدهم تا نیمه ی سده ی نوزدهم همراه با رشد سرمایه داری تجاری و انباشت سرمایه را در بر می گیرد. از نظر تاریخ اندیشه سیاسی این دیدگاه متعلق به بورژوازی نوپای اروپاست. دولت(State) نیز مجموعه ای است كه تنها از رهگذر روابطی كه افراد با یكدیگر برقرار می كنند، پدید می آید. نظریه اصالت فرد (كه بیشتر مرهون هابز است) از فرضیه ی وضع طبیعی آغاز می كند كه افراد با دلبستگی های متفاوت و منافع متضاد برای جلوگیری از نابودی جمعی خود بر پایه ی توافقی همگانی در جامعه ی سیاسی گرد می آیند. این مكتب در این رهگذر از مسیحیت۲ متاثر بوده است. بدین ترتیب ادیانی كه براساس وحدانیت و توحید استوارند شریك و انباز نمی پذیرند نرمش كافی برای دموكراسی ندارد. گذشته از مسیحیت، فلسفه رواقیون۳ با خواست های برابری خواهانه و تاكید بر تجربه حسی و اصالت عقل در شكل گیری و تاثیرگذاری اندیشه لیبرالسم موثر بوده است .

در این مرحله تكیه به حقوق طبیعی و حق فردی بود. تامس هابز ، جان لاك ، متتسكیو ، ولتر، جان استوارت میل۴، جرمی بنتام ، جیمز بنتام ، جیمز میل ، هربرت اسپنسر. بنژامن كنستان، آدام اسمیت و آدام فرگوسن به عنوان نظریه پردازان برجسته لیبرال با طرح قرارداد اجتماعی ، حقوق طبیعی ، عقلانیت فایده طلبی ، رقابت جویی ، اقتصاد بازار آزاد و جامعه ی مدنی در تكمیل آن كوشیدند. با این نگرش بورژوازی نوخاسته و رو به رشد توان رویارویی و درهم شكستن اقتدار مذهبی ، فئودالیسم و استبداد سلطنتی را یافت. در نگرش و جهان بینی لیبرالیسم هیچ چیز مقدس نیست نه مقام های سلطنتی و اشرافی و یا مقامات مذهبی (كشیش ها، ملاها ، كاردینال ها و پاپ ها ، اسقف ها، آیت الله ها و حجت الاسلام ها ) ، سوژه ی اصلی انسان و آزادی او است كه با اعتبار والای جان انسان در فرهنگ ایران همخوانی دارد. انقلاب ۱۶۸۸ انگلستان ، اعلامیه استقلال ۱۷۷۶ ایالات متحده آمریكا، اعلامیه ی حقوق انسان و شهروند مجلس انقلابی فرانسه در سال ۱۷۸۹ از دستاوردهای جنبش لیبرالیستی هستند. برای نمونه در ماده نخست اعلامیه ی حقوق بشر و شهروندان ۱۷۸۹ اعلام شده است:« انسان ها آزاد به دنیا می آیند و در حقوق خود نیز آزاد و برابر می مانند.» این برابری حقوق دربردارنده برابری در همه ی حقوق اساسی است بدین معنا كه فقط حقوقی را می توان حقوق اساسی شمرد كه همه ی شهروندان از هر طبقه اجتماعی ، جنس ، دین ، نژاد و غیره از آن برخوردار باشند. مفاهیم كلاسیك اندیشه لیبرالی ، همچون آزادی و خودمختاری فردی ، حقوق طبیعی و جهانشمول بشر، قرارداد اجتماعی ، باور به پیشرفت ، خردگرایی ، انسان باوری و مدارای دینی ، عناصر اصلی گفتمان مدرنیته و جهان بینی مدرن شد و در معنای وسیع خود سرچشمه دموكراسی ، اصلاح طلبی ، سوسیالیسم و رادیكالیسم گردید.

● لیبرالیسم اجتماعی

بورژوازی تجاری با پشت سر گذاشتن فرایند انباشت ثروت شرایط ورود به مرحله تولید كالایی از طریق شركت در فعالیت علمی و فنی، طبقه ی كارگران را پدید آورد و پا در انقلاب صنعتی گذاشت. توسعه ی صنعتی دگرگونی های ژرفی را در بافت اجتماعی جامعه ی مدرن موجب شد و هنگام آن بود كه بورژوازی مسئولیت اجتماعی را نیز بپذیرد. در این مرحله لیبرالیسم نشان داد كه توان و قوه ی تحول پذیری را دارد و با پذیرش معیارهای برابری خواهانه و عدالت جویانه به شكل لیبرالیسم اجتماعی ( سوسیال لیبرالیسم) متحول گشت. برگزیده ترین اندیشمندان نسل لیبرالیسم مدرن از قرن نوزدهم به بعد تامس هیل گرین ، برنارد بوزانكت تا لئونارد هاب هاوس ، رونالد دوركین ، مكفرسون ، مایكل والزر، ویلیام بوریج و جان رالز بودند در واقع تاثیرگذاران بر این مكتب در قرن بیستم نام های بسیاری از بزرگان را همچون جان دیویی ، ویلیام جیمز ، كارل پوپر ، ایزا برلین، فریدریش هایك ، جان رالز و هانا آرنت و… را در بر می گیرد كه در غنی كردن این اندیشه سهم بسزایی داشته اند. .این ایده در این معنا با دموكراسی پیوند خورد و در معنای گسترده خود گرچه موافق اقتصاد آزاد است اما مخالف دولت رفاه نیست ، سوسیال دموكراسی برخاسته از لیبرالیسم است. امروز كه سوسیال دموكراسی در اروپا و حزب كارگر در انگلستان متمایل به راست شده است اندیشمندانی چون جان رالز با طرح نظریه «عدالت به معنای انصاف» در جامعه را مطرح می كنند.


حسن بهگر
پانویس ها:
۱ به گفته هابز به قدرت ( غول لویاتان و به تعبیر منوچهر جمالی اژدها ) در دست هر كس كه باشد به هیچوجه نباید اطمینان كرد و به هر نحو شده بایستی آن را محدود نمود. نتیجه اینكه لیبرال های ما هم در حقیقت لیبرال نبوده اند زیرا بر اساس لیبرالیسم هیچ عقیده و مقامی مصون از بررسی خردگرایانه و انتقاد نیست.
۲ مسیحیت براساس سه گانگی (ترینتی) پدر ، پسر و روح القدس استوار است. منوچهرجمالی می گوید:. اندیشه چند خدایی و پانتئون ( انجمن خدایان) ، كه نخستین نطفه بارآور ، برای پیدایش دموكراسی و تحول آنست ، در همه ی تئوری های سیاسی در غرب ، نادیده گرفته می شود. چنانكه امروزه نیز اندیشه دموكراسی ، به خوبی در جامعه هایی كه ادیان چند خدایی دارند، به آسانی راه می یابد و ریشه می كند، ولی در جامعه های تك خدایی كه خدایان با هم انجمن نمی كنند ، و باهم در یك نیایشگاه گرد هم نمی آیند، اندیشه دموكراسی تخمیست كه در شوره زار ریخته می شود.» ( منوچهر جمالی – انسان اندازه ی حكومت رویه ۷۶ ۷۷ به گمان جمالی این سه گانگی در فرهنگ كهن ایران با همكاری سه زنخدا : سیمرغ+ آناهیـت + آرمیتی آفریده شده و در جشن سده جلوه یافته است. پیدایش انسان در دین زرتشت فقط با اهورامزدا نیست بلكه با همكاری امشاسپندان (خدایان) دیگر است.
۳ (بنیانگذار حوزه رواقی «زنون» حدود سال ۵/۳۳۶ پیش از میلاد بود. رواقیان نه تنها نظریه افلاطونی «كلی متعالی« بلكه همچنین نظریه ارسطو را در باره ی «كلی انضمامی» رد كردند. تنها فرد وجود دارد و معرفت ما شناسایی اشیاء جزیی است… بنابراین رواقیان تجربی مذهب و حتا حسی مذهب بودند؛ لیكن آنان همچنین معتقد به نوعی اصالت عقل بودند كه چندان با موضع كاملا تجربی مذهب و قایل به اصالت تسمیه {نام انگار}سازگار نبودـ فردریك كاپلستن – تاریخ فلسفه ـ برگردان جلال الدین مینوی مركز انتشارات علمی و فرهنگی – ۱۳۶۲ پوشینه نخست رویه۵۳۴ ۵۳۳)
۴ـ یادآوری این نكته شاید بد نباشد كه نام بردن از این اندیشمندان در اینجا به معنای آن نیست كه اینجانب آثار آنان را خوانده ام بلكه این نام ها را از كتاب های گوناگون كه فهرست آن در زیر آمده است گرفته ام و غرض از آن معرفی و شناساندن معماران این مكتب بوده و خوانندگان نیك آگاهند كه در حقیقت به جز یكی دو نفر از این متفكران در ایران ناشناخته اند و آثاری از آنها به فارسی برگردانده نشده و این كوشش هرچه بیشتر روشنفكران را در غنی كردن ادبیات در این زمینه را می طلبد. ادبیات جنبش چپ با وجود آنكه ممنوع بود زیرزمینی و رو زمینی رشد كرد ولی دریغ از حقوقدانان ما كه حتا یك كتاب در باب حقوق طبیعی ننوشتند. ناگفته نماند كه كوشش های عزت الله فولادوند و حسین بشریه در ترجمه و نگارش كتاب هایی در زمینه فلسفه و دموكراسی و لیبرالیسم بسیار ارزنده و قابل ستایش است.
۵ حكومتی كه نه تنها بر املاك حتا بر كشت و فروش توتون و تنباكو پنجه انداخت و اداره انحصار دخانیات تشكیل داد كه در نتیجه امروز تقریبا تولید این محصول در ایران از نفس افتاده.( به یاد بیاوریم كه در زمان ناصرالدینشاه كه تنباكوی ایران رونق داشت و امتیاز تنباكو و واقعه رژی به سبب رونق تنباكو بود. اینكه حكومتی مالك همه ی ثروت كشور و درآمد نفت باشد و لی چون به وارد كردن كارخانه قند و غیره پرداخته آن را «مدرن» بنامیم بیشتر به شوخی شباهت دارد.
۶ مروان بن حمار خلیفه اموی بطور ناشناس به خانه ی روستایی پناه برد شب هنگام سرد شد و بالاپوشی خواست كه روستایی فقیر جز جل و پالان الاغ نداشت و خلیفه مسلمین در شان خود استفاده از پالان را شایسته نمی دید و هنگامی كه سرما بیشتر فشار آورد بناچار به آن رضا داد به شرطی كه اسمش را نبرند.
۷ جبهه ملی بیش از نیم قرن سابقه دارد و از معیارهای ملی دفاع می كند و با وجود همه گرفتاری هایی كه برگردان نامانوس National Front در خارج از كشور ایجاد می كند از اصول خود دست نكشیده است ولی این پرسش برای من باقی است كه سازمان «جمهوریخواهان ملی» كه در نشریات خود به زبان های خارجی( انگلیسی و آلمانی و فرانسوی …) از بكار بردن كلمه ملی هراس دارند چرا این صفت را بر خود بسته اند ؟ مگر اینكه بگوییم این تابلو برای جلب مشتری داخلی بالا برده شده و مصرف دیگری ندارد.
در نوشتن این مقاله از كتاب های زیر سود جسته ام:
۱ حسین بشیریه – لیبرالیسم و محافظه كاری پوشینه دوم – نشر نی ۱۳۸۲
۲ جان گری – لیبرالیسم – برگردان محمد ساوجی – كتابخانه تخصصی وزارت امور خارجه ۱۳۸۱
۳ فردریك كاپلستن – تاریخ فلسفه ـ برگردان جلال الدین مینوی مركز انتشارات علمی و فرهنگی – ۱۳۶۲ پوشینه نخست
۴ منوچهر جمالی – انسان اندازه ی حكومت انتشارات كورمالی – لندن انگلستان
۵ نوربرتو بونیو لیبرالیسم و دموكراسی – برگردان بابك گلستان –نشر چشمه
۶
 دكتر عزت الله فولادوند آزادی و برابری – سخنرانی در دانشكده ادبیات در باره فلسفه
//////////////////////////////////////////////////////////////
ملتهای خاورمیانه ساده لوح و خوشباور و زود باور هستند فرد پرست و مرده پرست هستند

یکی از بیماریهای جامعه خاورمیانه تقدس سازی فرد پرستی بت پرستی میباشد از یک انسان بتی را ساختن باعث پیشرفت این بیماری دردناک میشود در جامعه کنونی ما اگر جامعه اینطوری پیش برود خطر بروز دیکاتور همیشه وجود دارد دیکاتور از یک تفکر تقدس سازی درست میشود
و در عین حال چانه زن و هییچ مرزی برای حرف زدن ندارند و از یک مرده بتی بزرگ میسازند طرف تا زنده است بهش توهین میکنند وقتیکه مرد ه از میان رفته شاخ و دم براش میسازند این هم نوعی بیماری میباشد تا این بیماری بر درون کوفته و درهم شکسته این ملتها وجود داشته باشد رسیدن به دموکراسی محال است مثل رد یک دیگر خود پسندی بیش از حد این خودش باعث عدم پیشرفت ملتهای خاورمیانه شده است .
اگر بخواهیم در باره این ملتها دست به تحقیق بزنیم با تابلو زیر مواجه میشویم.
1 خرافات پرست هستند آینده نگر نیستند بلکه در تفکر و اندیشهای کهنه و جهالت بر سر میبرند
2 چانه زنی بیش از حد
3 اهل سرهمبندی و دروغگویهای بیش از حد
4 دشمن خودی و بیگانه هراس
5 فرد پرست و از یک انسان بتی ساختن
6 کنجکاو به زندگی دیگران دخالت در امور زندگی دیگری به همان اندازه که کنجکاوهستند در باره دیگری کوشش میکنند که کسی از زندگی آنها سر در نیاورد.
7 اهل تقدس سازی و خونگرم زود باور هستند
8 در اولین ملاقات میخواهند بدانند طرف چه کاره است و چند خواهر و چند برادر و چند تا فرزند دارد و حقوق ماهانه اش چقدر است. این به معنای دخالت در امور شخصی دیگران میباشد و تنظیم رابطه های اجتماعی را مختل میکند.
9 اکثریت این ملتها با توهم و وهمگرایی زندگی میکنند و زندگی آنها خالی از وهم و تخیل نیست.
10 اکثریت این ملتها مبتلا به بیماری جنون حسادت هستند در حرف زدن چیزی دیگر هستند و در عمل 180 درجه با آنچه بیان میکنند تفاوت اساسی دارد.و زن ستیز هستند بین دختر و پسر تبعیض قائل میشوند چه چپشان و چه راستشان با هم فرقی ندارند.
11 چیزهای غییر ضروری را به تمام قوا دنبال میکنند و چیزهای ضروری را اهمال و پشت گوش و به فراموشی میگذارند.
12انتقاد گریز و خود سانسور هستند
چون دارای ضعف بالای هستند در این راه انرژیهای خویش را صرف این میکنند که ضعف .
.دیگران را بدست بیاورند
13 انرژیهای آنها بیشتر صرف دروغگویی و اغراقگویی میشود در ضمن اگر به رهبرانشان انتقاد نمودی شما را مزدور خائن خیانتکار
اجیر شده دشمن خطاب میکنند در این راه کوشش میکنند طرف انتقاد کنند ه را به هر شیوه ای شده است بقتل برسانند.
14 تفکر و سیاست این ملتها حالت شیخ و دراویش دارد و به شیوه ی شیخ و دراویش رفتار میکنند کسی که رهبر و یا مسئول یک حزب شد از او خدای خیالی میسازند بتی بزرگ میسازند و او را مهمتر از همه چیز میدانند .
با تشکر ساموئیل کرماشانی
این مقاله ادامه دارد
/////////////////////////////////
لیبرالیسم ، آغاز دموکراسی

نام یونان باستان در سیاست همواره با دموکراسی در هم امیخته است . و این مسئله از همان زمان مطرح بود که دموکراسی واژه ای بیان کننده ، حکومت به وسیله مردم و یا همان حکومت اکثریت است . گاهی اوقات تعریف های متفاوتی از این مفهوم ارائه می شد . ارسطو حکومت اکثریت را می پذیرفت و بدان اعتقاد داشت اما اکثریت را مردم فقیر و فرو دست می دانست .

حال دیگر این تعریف عام شده است و دموکراسی حکومت اکثریت مردم شناخته شده است.
تعریفی که شاید برای اولین بار در لیبرالیسم قرن هفدهم ارائه شد . مفهومی که در ابتدا نماد مخالفت با سلطنت مطلقه و قدرت متمرکز دولت بود .
و در همین شرایط بود که ازادی های فردی در مفاهیمی چون دموکراسی تعریف می شدند . لیبرال های اولیه توانستند نمایندگان مجلس را به خود گیرند و از این راه توانسته بودند قدرت سلطنت را محدود کنند.
انقلاب سال 1688 انگلستان را شاید بتوان نخستین قیامی عنوان کرد که توانست حکومت استبداد را به زیر کشد و حکومتی تازه بنا نهد که در ان مجلس به عنوان یک اصل مهم در لیبرالیسم سیاسی به رسمیت شناخته شد .
اما مفهوم دموکراسی یک مفهوم کلی است . سقراط در شرایطی محکوم به اعدام شد که دموکراسی بر جامعه حاکم بود و خود نیز بر حق دولت در اعدامش تاکید می نمود . هیتلر هم در یک شرایط کاملا دموکرات به قدرت رسید.
دموکراسی در تعاریف مارکسیستی نیز مطرح می شود . این مفهموم همزمان با نقد تعریف لیبرال ان توسط مارکسیست ها سر بیرون اورد.
مارکس ازادی های فردی را در جامعه ای طبقاتی مورد بحث قرار میداد و تنها این مسئله مطرح بود که برابری راه رسیدن به ازادی است . مارکسیست ها معتقد به دموکراسی مستقیم بودند و برای این طرح خود نهاد کمون را ارائه دادند.
این کمون ها در طول تاریخ همواره با شکست مواجه شدند ، از کمون پاریس که اولین مدل روی کار امده ان بود تا کمون روسیه که بزرگترین حکومت کمون در طول تاریخ 70 سال عمر کرد.
کمون هایی که همواره با سلطه جویی های تک حزبی زمینه لازم برای ایجاد حکومت های توتالیتر را ایجاد کردند و ازادی های فردی را به نابودی کشاندند . حال یک پرسش مطرح می شود و ان اینکه ایا دموکراسی دوای درد مردم نیست؟
پاسخ همان جمله مشهور چرچیل است که دموکراسی بهترین نوع حکومت است به استثنای دیگر انواع حکومت.
کارل پوپر در تبین نظریه دموکراسی در مورد انواع حکومت این گونه سخن میگوید که حکومت ها را می توان به دو نوع تقسیم کرد ، حکومتی که با خون ریزی جابه جا شود و حکومتی که بدون خون ریزی تغییر یابد.
جمیز مدیسن یکی از اولین افرادی بود که بیان کننده تمایز میان مفهوم دموکراسی و نوع اداره حکومت بود . جرمی بنتام هم به عنوان یکی از بنیان گذاران دموکراسی لیبرال ، دموکراسی را وسیله ای برای حکومت اکثریت عنوان می کرد.

اما لیبرالیسم بیش از هر عنوان دیگری با دمکراسی در ارتباط است.

لیبرالها معتقدند غرض از حکومت ، پاسداری از ازادی و برابری و امنیت همه شهروندان است .از دید لیبرالیسم هیچ حکومتی مشروع نیست مگر اینکه بر خواست اکثریت حکومت شوندگان باشد . قانون در لیبرالیسم رکن اصلی است . قانونی که توسط اکثریت مردم به تصویب رسیده باشد .
لاک حکومت ها را وسیله ای میداند که بر اساس یک قرارداد اجتماعی میان افرادی به وجود میاید که در حالت عادی به صورت مسقل زندگی میکنند.
هدف از تشکیل این قرارداد ایجاد امریتی مشترک میان مردم است که با استفاده از ان به نارامی ها و ناپایداری های زندگی در شرایط طبیعی پایان دهد . بنابراین این امریت مشترک مبتی بر رضایت عموم مردم است .
در نظریه دموکراسی لیبرال بیش از هرچیزی فرد و ازادی های فردی مطرح است . لاک معتقد بود که ازادی های فردی و حق مالکیت حقوق جدا نشدنی انسان هستند.

در دموکراسی لیبرال دولت برای حمایت از حقوق و ازادی های فردی به وجود امده است .

جان استوارت میل معتقد بود که بیشترین تحدید برای ازادی خود حکومت است و به همین دلیل در نظریه دموکراسی لیبرال پس از ازادی های فردی بیشترین تاکید بر محدود کردن قوای حکومت به حمایت از حقوق فردی مردم است .
لیبرالیسم می تواند پشتوانه ای محکم برای دموکراسی باشد . جهان امروز بیش از هر زمانی با لیبرالیسم در حال اشنایی است . لیبرالیسم و تکیه ان بر ازادی فرد ، ازادی وجدان ، حکومت با خواست و رضایت مردم و برابری حقوق واقع گرایانه ترین راه برای رسیدن به دموکراسی است.
جهان امروز ما با همه جنگ ها ، کشتارها و نابسامانی های ان بهترین صورتی است که جهان به خود دیده است . و این از دستاورد های جامعه باز است .
امروز باید بیش از هر زمانی در گسترش نظریات لیبرالیسم بپردازیم . لیبرالیسم پشتوانه و ایجاد کننده دموکراسی است و دموکراسی ضمانت ماندگاری لیبرالیسم.

منابع

لیبرالیسم معنا و تاریخ ان / جان سالوین شاپیرو
درباره ازادی / جان استوارت میل
مقالاتی از جرمی بنتام
مقاله لیبرالیسم مشارکتی نوشته کرافود مکفرسون
تاریخ کمون پاریس / لیساکاره


//////////////////////////////////

آزادی بیان و چهارچوب یک ایدئولوژیک فضایی بسته و قفل شده حزبی کدام را انتخاب میکنید؟
وقتیکه دوستان ما شعار توخالی میدهند که این رسانها رسانه ی کردستانی هستند لاکن فقط به همفکران خویش و کسانی به در چهارچوب ایدئولوژیکی خویش کار و همفکر هستند اجازه میدهند ایدها و تفکر خویش را منتشر کنند مبتلا شدن دوستان ما به نوعی بیماری جنون افراطگرائی ایدئولوژیکی توخالی فردپرستی و تقدس سازی.

کانال تلویزیونی انترنتی با این اسم در ماه آینده دست به پخش عادی خودش میکند تلویزیون آزادی بدون مرز
به این زودی همراه با تاسیس تلویزیون آزادی بدون مرز بر روی انترنت سایتی با همان اسم تاسیس میشه که بنام
آزادی بدون مرز همه آزاد هستند با هر ایده و تفکری که دارند نوشتهای خویش را در این سایت منتشر کنند.
ما میخواهیم دست به کار بشویم برای اجرای صحیح قوانین لیبرال دموکراسی که در آن آزادی بی قید و شرط انسانها در عمل اجرا کنیم.

به این زودی تاسیس شبکه تلویزیونی انترنتی برای مقابله با تنگ نظری و کوته فکری سیاسی و مذهبی
برای مقابله با تنگنظری رسانهای کردستانی که هر یک متعلق به حزب و یک ایدئولوژیک خاصی میباشند و بعضی از نویسندگان را تحریم میکنند ما میخواهیم از توان فکری خویش استفاده کنیم که دیگر نیازی به این را نداشته باشیم رسانهای ایدئولوژیکی و تنگنظر به ما اجازه بدهند که در رسانه های آنها ایده ها و تفکر خویش را بیان کنیم.
و از نظر روانشناسی هر حزب و دستجاتی که در چهارچوب یک ایدئولوژی خاص قرار گرفت به عنوان فرقه گرائی و در نهایت به نوعی جنونوارانه اسطوره سازی و کم کم مبدل به نوعی کوته فکری وقشریگری میشود و از نظر ما بعنوان شیخ ودراویش به آنها نگاه خواهیم کرد.
تفکر مخرب در چهارچوب یک ایدئولوژی برای جامعه از میکروبهای بیمارزا خطرناک خطرناکتر است و در طول تاریخ این تفکر همیشه با کشتار مخالفین خود دست به کار بوده و گامهای ضد اجتماعی و ضد جامعه برداشته است.
و متاسفانه رسانه های کردی در خارج از کشور همه در زیر زره بین یک ایدئولوژیک خاصی و رهبری خاصی و همه برنامه ها و نوشتها و خبرها بر اساس تفکر کوتاه خویش و در چهارچوب یک فضایی بسته حزبی و ایدئولوژیکی خویش منتشر میشوند.
در این باره منتظر مقاله روانشناسانه ما در باره رسانه های کرد زبان در خارج از کشور باشین. و هر رسانه ای که در چهارچوب یک ایدئولوژیک خاص منتشر بشود به معنای زیربنای یک نظام دیکتاتوری مطلق و سایه ی شوم تک حزبی و کشتار دگر اندیشان و تهدید آنها مبدل خواهند شد. چهارچوب یک تفکر بسته وفضای تاریک یک ایدئولوژیکی خاص بسته به سوی یک بیماری همه گیر جنون آسا فرد پرستی و کوته فکری میرود که خطری بلقوه دارد برای آزادیهای اساسی و آزادیهای فردی
به رسانه آزاد . بدون سانسور خوش آمدین در این راستا هیچ مانعی برای انتشار و منتشر نمودن ایده تفکر اخبار و هرچی که در دل دارید وجود ندارد در این راستا ما بعنوان لیبرالهای کردستان این پیج را راه اندازی نموده ایم فقط برای ابراز عقیده و بیان و ما به آزادی بیقید و بی شرط انسانها باور عمیقی داریم و در ماه آینده من میخواهم یک شبکه تلویزیونی انترنتی راه اندازی کنم که در صورت راه اندازی شبکه تلویزیونی انترنتی دوستان را با خبر خواهیم نمود دوستان و آشنایان خود را به این رسانه آزاد دعوت کنید ما برای دنیای بهتر آزاد تر که همه انسانها بدون هیچ محدودیتی آنچه در جامعه احساس میکنند بهش اعتراض کننذ و باز از دوستان عزیزم میخواهم اگر انتقادی دارند ما را در این راه یاری بدهند با تشکر ساموئیل کرماشانی

////////////////////////////
دلایل انتقادگریزی میتوان به 3 قسمت ملایم نمیه حاد و حاد تقسیم نمود انتقاد گریزی بر اثر ضعف میباشد افرادی که انتقاد گریز هستند بیشتر از لو رفتن ضعفشان ترس و وحشت دارند این افراد چه سیاسی باشند و چه غیر سیاسی دو نوع هستند نوعی که حاضر نیست راز و رمزش افشا بشود و یا در دید دیگران قرار بگیرد نوع دومش که افرادی هستند که تفکر خودبزرگبینی و به قول فیلسوفان اسکیزمانی دارند خود را شخصیتی بزرگ میدانند و اگر از آنها در انظار عمومی انتقاد کنید بلافاصله دچار حمله هیستریکی میشوند و دچار نوعی پریشانی میشوند چون همیشه در این فکر هستند که همه دردها و رنجهای خویش را سانسور کنند و کسی از رمز و راز آنها خبری نداشته باشد همیشه کوشش میکند که خود را در زیر سئوال رفتن و مورد انتقاد قرار گرفتن قایم کند در عین حال ادعای سیاستمدار بودن هم بکند. پنهان نمودن چهره ی واقعی خویش نوعی بیماریست گریز از انتقاد هم نوعی بیماریست خود سانسوری هم نوعی بیماریست . خوب اگر از انتقاد گریزان هستید بهتر این است که ادعای سیاستمداری نکنید ادعای برنامه خاصی نکنید خود را نمایان نکنید اگر میخواهید مورد نقد قرار نگیرید مثل یک فرد ساده اجتماعی خود را پنهان کنید در جامعه تا مورد نقد و انتقاد قرار نگیرید.
اگر هم میخواهید ازخود یک بت بسازیت و با تهدید و حرفهای تمسخره در بین افراد بیسواد برای ترورشخصیت دیگران دست بزنید با سئوالاتی طولانی و در عین حال روانشنانه مواجه میشوید شمایکه انتقاد گریز هستید باید یکی از این دو راه را انتخاب کنید یا دست بکشید از آنچه در باره اش ادعا میکنید و یا باید منتظر نقد و انتقاد باشید.
نقد و انتقاد در پیشرفت انسان یاری میرساند که به انسان کمک میکند که در کارهایش و عملکردش پیروز بشود نقد و انتقاد برای سازنده نمودن انسان کمک فراوانی میکند بنابر این کسانی که انتقاد گریز هستند بیمار هستند باید به دکتر روانکاو مراجعه کنند.
آقایانی که ادعای لیبرال دموکراسی میکنند بدون اینکه مفهوم و مفاهیم رفتار و سیاست لیبرالیزم را شناخته باشند چیزیست مسخره و در عین حال توهینیست به اصل و اصول لیبرال دموکراسی در برنامه و اساس نامه بین المللی لیبرال دموکراسی رهبری وجود ندارد خوب هر بیماری نمیتواند خود را لیبرال دموکرات بداند اما در عملکردش یک دهاتی از آب در آید در این باره در مقاله نقد برادرانی که خود را لیبرال دموکرات میدانند منتشر میشود در آینده.
کمی در باره نژاد پرستی
نژاد پرستی یک نوع تکامل انسانی برای شناخت خویش و ریشه ی خویش میباشد اما اگر این تفکر به یک حالت بد و افراطگرایی تبدیل بشود به نوعی بیماری مزمن باز تبدیل مشود یعنی بجای اینکه در پیشرفت انسان کمکی بکند میتواند انسانها را به بی راهه بکشاند اگر در یک جامعه بر اساس آموزش و پرورش سالم و بنیاد دموکراسی وجود نداشته باشد به نوع تقدس بت پرستی مبدل میشود برای نمونه فلان مبارز را بعنوان یک بت پرستش برای خود انتخاب میکنند کم کم رنگ و بوی مذهبی بخود میگیرد و در نهایت به نوعی جنون خشونتگرا تبدیل میشود نمونه این بیماری مثل ترکها.
عین همین در سیاست صادق است کسانی که مبتلا به خود بزرگبینی هستند در نهایتش دستکمی از مزمن شدن چنین بیماری ندارد چرا چون اول جنگ این آغاز میشود که بتواند تعدادی دوروبر خود جمع کند در قدم بعدی نمایان شدن در انظار عمومی در قدم سوم مبتلا به خود بزرگ بینی و از خود بیخود شدن در قدم چهارم که قدم نهایت میباشد ترور و کشتار آغاز میشود ترور و کشتار کسانی که همفکر این فرد روانی نیستند آغاز میشود یعنی جنگ کرسی و مقامی در میگیرد این نهایت حاد یک بیماری روانپویشی خطرناکیست که همین خود را سازماندهی نمود کشتار آغاز میشود اعتمادش به دیگران کمتر میشود افراد نزدیک به خانواده خویش دور و بر خویش جمع میکند تا سنگر بندی کند با شعارهای رنگاورنگ زرق و برق دارد توخالی افراد روانی از نوع جنون مانیک و در عین حال اسکیزوپاتیک.
وقتیکه مسئله ی من ناخودآگاه آغاز شد جا و مقام و کرسی مطرح میشود ودر عین حال درست کردن ترس و وحشت آغاز میشود در نهایت ترور و بقول دردمنشان اسلام سیاسی اعدام انقلابی آغاز میشود
البته در زمان قبل هم هرکسی زبان انتقاد علیه احزاب گشوده بود بعنوان خائن و مزدور دشمن اعدام انقلابیش میکردند اما این مسئله تخول یافته در بین احزاب ما در خاورمیانه و بخصوص در عرصی سیاست در کردستان حالا اگر رهبران سیاسی خودخواند چپنمای ما از کسی ترس و وحشت داشته باشند در بین حزب خویش ویی را به داخل میفرستند این تنها راهیی میباشد برای اعدامش بعدش به وزارت اطلاعات خبر جا و مکان آنها میدهند و رژیم هم آنها را به گلوله میبندد و میکشد بعدش آقایان اشک تیمساح براشون میریزند نیمدانند که در این عصر تکنولوژی هیچ چیزی را نمیتوان تا ابد قایم و رو پوش براش گذاشت.
با تشکر ساموئیل کرماشانی 6/7/2011


سوسیال لیبرال دموکراسی در فیسبوک 

//////////////////////////////////
موضوع اطلاعیه دفتر سیاسی حزب لیبرال دموکرات کردستان بمناسبت فرارسیدن روز جهانی کارگر. کارگران و زحمتکشان جهان بر علیه ظلم و ستم برخیزید و در هرکجا که هستی در برابر ظلم و بی عدالتی و ستم و استثمار سکوت نکنید و علیه ظلم و ستم اعتراض کنید در این باره باید همه کارگران و زحمتکشان جهان یک صدا و متحد شوید تا اسثمارگران را به زانو در آورید.
ما بنام کادرهای حزب لیبرال دموکرات کردستان این روز را به تمامی کارگران و زحمتکشان جهان و بخصوص کارگران کردستان و کارگران ایران تبریک میگویم و آرزومندیم روزی برسد همه از حقوق برابر و یکسان برخوردار باشند و باز به امید روزی ظلم و ستم و استثمار ریشکن شود و در این گیتی پهناور کسی دیگری را نیازارد و حق و حقوق دیگری را پایمال نکند. یک کارگر بیچاره باید با حقوقی ناکافی امرار معاش کند اما یک کارفرما که 95% هزینه به جیب میزند و تنها 5% نصیب کارگر بیچاره میشود باز کارگران را استثمار میکنند.
متأسفانه در کردستان و در سرتاسر ایران کارگرانی هستند که به نان شب محتاج هستند کارگران هر روز باید از رائس ساعت 6 صبح به میدانها بروند شاید کسی بیاید و یکی از آنها را برای کار با خود به برد اگر کار گیرش آمد خوب بتواند پول ناچیزی را دست و پا کند برای سیر کردن شکم بچه هاش  و اگر کار گیرش نیامد باید خانواده کارگر بیچاره با شکم گرسنه  روزها و ماه ها تحمل گرسنگی و بد بختی و بیچارگی کنند  این هم به سبب نظام خیالی و پوشالی فئودالی و یا مذهبی صورت میگیرد.
و به سبب نبودن عدالت اجتماعی و نبودن تضمینهای حق کارگران با روز روشن پایمال میشود و اگر یک کارگر از وضعیت معیشیتی خویش شکایت کند هزار و یک اتهام برای ویی درست میکنند بر هم زنند امنیت و اتهامهای دیگر بر ویی وارد میشود در این نوع نظامهای پست و آدمکش و استثمارگر.
ما از عزیزان زحمتکش در سرتاسر ایران درخواست میکنیم که با هر ملیت و یا قومی که به آن متعلق هستند دست در دست یکدیگر بگذارند و یک صدا برای  خواست بر حق خویش به یاران کارگر دیگرشان به پیوندند و یک صدا و یک دست به خیابانها بریزند و تا گرفتن حق خود از پای نه ایستید کارگر همه یک طلب دارند آنهم حق برخورداری از زندگی سالم و حق سلامتی  دریافت حقوق برابر و متساوی و یکسان است و ایجاد کار و شغول برای مردم و تضمینهای بیشتر برای کارگران است و بر خورداری از حق بیمه و رفاه و زندگی خوش است.
من کارگر هستم در چهارچوب این مرز زندگی میکنم برای این کشور زحمت میکشم چه در آخر از حق بیمه اجتماعی محروم هستم لیکن آخوندها در لبنان و در عراق و کشورهای دیگر از حق بیمه اجتماعی در ایران برخوردار هستند و هر ماه به طور معمول به ایران سفر میکنند و حقوق خود را دریافت میکنند لیکن من کارگر و هزار و یک پینه بر کف دستانم است از حق بیمه اجتماعی در ایران محروم هستم ما در ماه و سال توان خریدن یک کیلو گوشت را نداریم ما سالها از خوردن گوشت محروم هستیم از همسایه ها نان قرض میگیریم نان نداریم بچه هایمان گرسنه هستند مجبور میشویم تا بچه هایمان به خیابانها به فرستیم تا شاید کسی دلش بسوزد به ما کمکی بکند بر همین اساس است که بچه های خیابانی روز به روز بیشتر میشوند آیا مسئولین آمده اند از این بچه ها سئوال کنند چرا به خیابانها آمده اند؟
و برای چه آمده اند خوب آن زمان با سئولاتی فراوان روبرو میشوند که جوابش مشکل خواهد بود برای مسئولین و ما پول نداریم تا کرایه خانه را به پردازیم بعضی از کارگران قرضار صاحب خانه هستند توان پرداخت کرایه خانه را ندارند به بانک هم میروند که با این جواب روبرو میشوند که آنها اعتبار ندارند تا پول را از بانک قرض کنند خوب ما چه کار کنیم؟
رژیم ایران هر ماه بین 450 میلیون دلار را بین گروه های تروریستی در خاورمیانه توضیح میکنند اما فراموش نموده اند که با این پول میتوان خیلی کارها را در ایران کرد درست کردن یک مدرسه  یا اگر این پول را بین فقرا در ایران توضیح بشود باور کنید سوابش از رفتن به بهشت خیالی و پوشالی بیشتر است.
ما در ایران نزدیک به 23 میلیون انسان داریم  نزدیک به جمعیت عراق است که در زیر فقر شیدید بر سر میبرند شب در خیابانها میخوابند برای سیر کردن شکم خویش دست به فروش کلیه های خود میزنند و به نان شب محتاج هستند اما دولت اسلامی ثروت این محرومین را به دیگران میبخشند آن هم برای اهداف خویش و برای کارهای تروریستی برای این معزل اجتماعی چاره اندیشی نمیکنند در زمان ریاست جمهوری خاتمی وضعیت کمی فرق کرد و کار تا حدی رو به خوبی میرفت اما با آمدن احمدینژاد همه را بر هم خورد کارهای که قبلأ وجود داشت آن هم از بین رفت و اوضاع وخیمتر شد.  ما نمیگویم که خاتمی خوب بود خاتمی از آنها بد تر بود اما در حال حاضر اوضاع خیلی به هم ریخته است زندگی خیلی سخت شده است در ایران و ایران برای ایرانیها یک جنهم شده است بخصوص برای کارگران بدبخت و بیچاره.
راستی در طول این 29 سالی که آخوندها حکومت میکنند سیر نشدند از دزدی اموال ملت محروم ایرانی  ایران کشور فقیری نیست  و یک کشور ثروتمند است اما این ثروت به جیب دزدان میرود دزدان مذهبی  که هرگز سیر نمیشونداز دزدی اموال محرومین.
رژیم اسلامی ایران یک رژیم تبعیض آمیز است میان ملیتهای ایرانی تبعیض قائل میشوند کارگران کرد را دسته دسته از کار اخراج میکنند نمونه آن این بود که معلمان کرد را از کار خود اخراج کردند و به جای آنها افراد مذهبی و وابسته به نظام خیالی و پوشالی مذهبی بر سر کار آوردندو داشنجویان کرد را خانه نشین نمودند و از درسشان محروم کردند و باز در کردستان هر روز نیروی تروریستی انتظامی دست به قتلعام جوانان کرد میزنند نمونه آن این بود که وریا محمدیان را در خیابان در شهر مریوان در این ما به شهادت رساندند مزدوران اطلاعات رژیم دینی ایران.
رژیم جمهوری اسلامی یک نظام دیکتاتوری مذهبی میباشد که از نوع دیکتاتورهای دیکر بی رحمتر است نسبت به هموطنانش و بی رحمانه دست به سرکوب مردم میزنند و مردم را به آسانی به قتل میرسانند بدون اینکه کسی و یا دولتی یا سازمان مللی از این جنایت لب اعتراض را بگشاید.
راستی سران رژیم ایران برای مردم لبنان و مردم فلسطین اشک میریزند چرا برای ملت ایران اشک نمیریزند و دست به چاره اندیشی نمیزنند تا زندگی مردم را بهتر کنند؟
خوب ما در ایران بیشتر از جمعیت  لبنان و فلسطینی فقیر و ندار و تهیه دست داریم چرا فکری به حال آنها نمیکنند مگر اینها ایرانی نیستند؟
به نظر بنده این رژیم و سران این رژیم ایرانی نیستند و به فکر ملت و مردم ایران نیستند و نبوده اند.
از راهی جنگ طلبی و بحران آفرین هستند و از طرف دیگر اموال ملت ایران را به تروریستها میبخشند.
راستی چرا از بحران داخلی ایران روزی نمی آیند صحبت کنند همش فلسطین و لبنان است و دارند مردم را به فراموشی میسپارند.
من کارگر را با شکم گرسنه رها میکنید و به فکر دیگران هستید؟  و اموال کارگران به دیگران میبخشید و کارگران باید شب با شکم گرسنه سر را روی بالشتی بگذارند که هزار و یک پینه خورده است حتی تواند پرداختن کرایه خانه را هم نداشته باشد به نان شب محتاج باشد و از راه دیگر میلیونها دلار را به گروه های دیگر در بیرون از مرزهای ایران بخشوده بشود آیا این چه وجدانی است؟ نفرت بر این زندگی .
از راهی مبارزه با بد حجابی راه را برای سرکوب زنان هموار نموده و این جنایت را قانونی کرده است رژیم زن ستیز آخوندهای مکار.
در طول یک ماه 3242 نفر را بازداشت کرده است رژیم ملایان در ایران یعنی 3242 زن را بازداشت کرده اند به سبب رعایت نکردن پوشش خرافاتی.
بلی رژیم کارگر ستیز و زن ستیز آخوندها به هیچ احدی رحم نمیکنند انسان را مثل آب مبکشند.
پیشنهاد ما این است به اتحادیه اروپا که مزاکرات خود را به شرط بهبود وضعیت حقوق بشر و گسترش دموکراسی با رژیم ایران مزاکره کنند.
به نظر بنده اگر تنها در باره مسئله ای اتمی باشد کافی نیست.
زند باد کارگران سلام بر روح و روان پاک شهدای کارگر
نفرت بر تنگنظری و کوته فکری
نفرت بر انسان کشی  نفرت بر کسانی که دعای 17 ساله را کشتند
آن هم به خاطر عشق یک جوان را با سنگ بکشند این واقعه وجدانها را خیلی آزار داد من دو شب نتوانستم بخوابم میگفتم کاش آنجا بودم خود را تا توان داشتم با آن جنایتکاران به جنگ بر میخواستم .
بلی این کونه پرستان و شب پرستان جان یک جوان را گرفتند و آن هم بخاطر عشق.
نفرت بر مردانی که زن خود را کتک میزنند و نفرت بر کسانی که دختر و فرزند خویش را کتک میزنند.
نفرت بر انسان کشی و شکنجه گران.
سلام بر روح و روان پاک شهدای کرد و کردستان
دفتر سیاسی حزب لیبرال دموکرات کردستان
29/4/2007
دبیر کل حزب لیبرال دموکرات کردستان 
/////////////////////////////////
موضوع اطلاعیه شماره 20 درباره تاکتیک تازه وزارت اطلاعات برای بدست آوردن اطلاعات شخصی افراد مخالف رژیم مثل نویسندگان افراد مخالف وابسته به سازمانهای سیاسی مثل حزب حیات آزاد کردستان پژاک و سازمان خه بات کردستان و کسانی که از راه نوشتن با رژیم مبارزه میکنند و سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور.
و این وزارت خانه در کردستان عراق یک شبکه اطلاعاتی برای مخدوش نمودن احزاب سیاسی و نفوذ به درون این احزاب تاسیس نموده است که دفتر غییر علنی این شبکه در شهر سلیمانیه و دفتر غیر علنی دوم این شبکه در هولیر میباشد و این شبکه ها زیر نظر مستقیم سپاه قدس قرار دارند که برای افراد این شبکه حقوق ماهیانه تعین شده است.
اعضای این شبکه از بعضی از آنها از افرادی هستند که قبلا مزدور وزارت اطلاعات رژیم پیشین عراق بوده اند و برای خیلها شناخته شده هستند در آینده شاید اسم و مشخصاتشان منتشر بشود.
وزارت اطلاعات رژیم بخش برون مرزی آن در صدد هستش که کارمندان ایرانی تبار در ادارات دولتی سوئد بخرد و در ماه گذشته چندین نفر که کارمند اداره مهاجرت هستند و کارمند ادارات کمونها هستند از راه مزدوران سفارت به سفارت رژیم دعوت شده اند و حتی به ایران نیز دعوت شده اند این دعوتها که از افراد بعمل آمده است بعضیها جوان هستند و از آنها تقاضا شده است به سفارت سفر کنند تا شاید برگه خدمت سربازی را بخرند و از خدمت سربازی معاف بشوند و از این راه رژیم دو تا نفع میکند یک از نظر اقتصادی پولی هم دست و پا میکند و هم طرف را کسب میکنند که با آنها همکاری بکنند.
این همکاریها شامل اطلاعات شخصی افراد مخالف رژیم و منتقل نمودن این اطلاعاتها به سفارت و از راه فلاش میموری این اطلاعاتها را به بخش جاسوسی برون مرزی وزارت اطلاعات داده بشود که در سفارتخانه ها مشغول به کار هستند.
چرا چون برای بکار بردن ترور شخصیت این اطلاعاتها لازم و حیاتی میباشد به گفته مسئول برون مرزی وزارت اطلاعات که در بولتن داخلی و محرمانه وزارت اطلاعات به بچاپ رسیده است.
چرا چون در بولتن خبری محرمانه وزارت اطلاعات که یک روزنامه کاملا محرمانه میباشد که نسخه ای از آن بدست ما رسیده است آمده است کسانی که از راه فیسبوک و از راه وبلاگها و سایتهای انترنتی در صدد هستند چهره جمهوری اسلامی در اذهان عمومی و اذهان جهانی بدنام کنند اطلاعات شخصی و فردی این اشخاص برای وزارت اطلاعات لازم و حیاتی میباشد.
با تشکر ساموئیل کرمانشاهی
http://ajansknews.blogspot.com​/
ajansknews.blogspot.com
به گزارش خبرگزاری فرانسه، نیروهای امنیتی رژیم سوریه امروز بروی تظاهرکنندگان آتش گشودند و دستکم شش نفر را کشتند. (فیلم در پائین گزارش). تظاهرکنندگان سوری با در دست داشتن پارچه نوشته هايی شعار می دادند: مردم سقوط نظام را می خواهند و بشار اسد، برو گمشو.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر